شاه در تصمیمگیریها کمتر به مشاورههای دیگران توجه میکرد و این موضوع مشکلات زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد کرد. سیاستهای اقتصادی شاه مانند کنترل قیمتها و نقش دولت در بازار باعث شد که شاه به عنوان یک شخصیت خودکامه تلاش کند منابع مالی کشور به سمت اهداف خودش هدایت شوند.
گروه اندیشه: گروه اقتصادی انج..
شاه در تصمیمگیریها کمتر به مشاورههای دیگران توجه میکرد و این موضوع مشکلات زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد کرد. سیاستهای اقتصادی شاه مانند کنترل قیمتها و نقش دولت در بازار باعث شد که شاه به عنوان یک شخصیت خودکامه تلاش کند منابع مالی کشور به سمت اهداف خودش هدایت شوند.
گروه اندیشه: گروه اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران وبینار «جامعه شناسی اقتصادی سیاست و روایت یک فروپاشی» را با ارائه دکتر رسول رئیس جعفری پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصادی و حضور دکتر علی اصغر سعیدی هیئت علمی دانشگاه تهران به دبیری دکتر مینا شیروانی ناغانی برگزار کرد و به سوالات دانشجویان حوزه جامعه شناسی اقتصادی پاسخ داده شد. در این وبینار وضعیت و شرایط توسعه پیش و در آستانه انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ با توجه به کتاب روایت یک فروپاشی مورد بحث قرار گرفت. "روایت یک فروپاشی" اثری است به قلم "رسول رئیس جعفری" و(ارائه کننده بحث در وبینار) با مقدمه "فرشاد مومنی" که در آن "بنبست نظام سلطنتی از نگاه کارگزاران اقتصادی آن" را تشریح میکند. "رسول رئیس جعفری" در این اثر موارد مختلفی را از نظر میگذراند که درآمد نفتی یکی از آن هاست. در دوران پهلوی، درآمد نفت به طور مستقیم به دولت تعلق داشت و در ایران، شرکتهای دولتی بهشدت توسعه یافتند. بسیار مهم بود که نهادهای این چنینی در نهایت به درستی سازماندهی شوند و توسعه منابع انسانی در اولویت قرار گیرد. اما گویی نفت و درآمد نقش خود را به عنوان نفرین منابع ایفا کردند. متن این وبینار که از سایت انجمن جامعه شناسی ایران اخذ شده، در زیر از نظرتان می گذرد:
***
مینا شیروانی و دلایل سقوط شاه از منظر جامعه شناسی اقتصادی سیاست
در پیش درآمد وبینار دبیر نشست دکتر مینا شیروانی ناغانی ، گفت: سوئدبرگ معتقد است که جامعهشناسی اقتصادی سیاست، با وجود شباهتهایی به اقتصاد سیاسی، در برخی ابعاد از آن متمایز است. این حوزه به بررسی نقش دولت در ارتباط با اقتصاد در علوم اجتماعی میپردازد و در تحلیل خود، منابع سیاسی، اقتصادی و حقوقی را مدنظر قرار میدهد. هدف اصلی جامعهشناسی اقتصادی سیاست، ارائه چارچوبی واقعگرایانه برای فهم بهتر جایگاه دولت در نظامهای اقتصادی است. در این رویکرد، دولت بهعنوان بخشی از سازمان کلی اقتصاد مورد مطالعه قرار میگیرد و نقشهای اصلی آن شامل ایجاد و هزینهکرد منابع اقتصادی، هدایت اقتصاد و ایجاد و اجرای قواعد حقوقی است. از منظر این رویکرد، نحوه تأمین مالی و هزینهکرد دولت که به جامعهشناسی مالی مرتبط است، نقش کلیدی در تحلیل ساختارهای اقتصادی ایفا میکند. همچنین، سیاستگذاری دولت در هدایت اقتصاد و تنظیم روابط اقتصادی از جمله قوانین و نظارتها، محورهای دیگری هستند که مورد بررسی قرار میگیرند. این تحلیلها محققان را به فهم عمیقتر هویت کنشگران، عواطف و ساختارهای اجتماعی که در فرآیندهای اقتصادی دخیل هستند، هدایت میکند. به این ترتیب، واقعگرایی در جامعهشناسی اقتصادی، حقوق و سیاست تقویت میشود.
شیروانی درادامه با بیان اینکه در کتاب روایت یک فروپاشی، با موضوع فروپاشی حکومت (شاه) پهلوی، عواملی که در این فروپاشی نقش داشتند، از منظر جامعهشناسی اقتصادی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند، افزود: از جمله این عوامل میتوان به وابستگی شدید اقتصاد به درآمدهای نفتی، فساد و ناکارآمدی بخش دولتی، توزیع ناعادلانه درآمد و افزایش شکاف طبقاتی اشاره کرد. این شرایط، بیثباتی سیاسی را تقویت کرد. همچنین، مداخلات گسترده دولت در اقتصاد، از جمله تعیین قیمتها، تخصیص منابع و حمایت از صنایع خاص، به کاهش بهرهوری و ایجاد رانت منجر شد. عدم پاسخگویی دولت به نیازهای مردم، بهویژه در مناطق روستایی و حاشیهنشین، یکی دیگر از عوامل افزایش نارضایتی عمومی بود. علاوه بر این، تحریمهای بینالمللی نیز مشکلات اقتصادی را تشدید و تورم را افزایش داد که نتیجه آن کاهش قدرت خرید مردم و از دست رفتن سرمایه اجتماعی دولت بود. این عوامل اقتصادی بهعنوان محرکهایی عمل کردند که نارضایتی موجود در جامعه را تشدید کرده و در کنار سایر عوامل سیاسی و اجتماعی، به فروپاشی حکومت (شاه) پهلوی انجامید.
رسول رئیس جعفری و مطالعه تاریخ شفاهی هاروارد
دکتر رسول رئیس جعفری پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصادی ایران در ابتدای سخنرانی خود، با تأکید بر عدم تخصص در جامعهشناسی و تخصص خود در بررسی نقش عوامل اقتصادی در تحلیلهای تاریخی گفت: باتوجه تجربههای آکادمیکی که در دهه هشتاد و آشنایی با طیف متنوعی از اقتصاددانان دانشگاه علامه طباطبائی که تأثیر عمدهای بر دیدگاههایم در تحلیل تاریخ اقتصادی پهلوی گذاشتهاند، همچنین همزمان تبلیغات نوستالژیک شبکههای خارجی درباره دوره پهلوی باعث شد که برای پژوهش در زمینه دلایل اقتصادی فروپاشی پهلوی انگیزه داشته باشم. از این رو تاریخ شفاهی هاروارد را به دلیل آنکه این مجموعه، به علت بارگذاری رسمی متنها و صوتها در سایت دانشگاه هاروارد، از اعتبار سندی بالایی برخوردار است از طرفی این مصاحبهها خارج از ایران و بدون فشارهای سیاسی تهیه شدهاند، که بیطرفی نسبی آنها را تضمین میکند. علاوه بر این، مدیریت پروژه توسط مرحوم حبیب لاجوردی به این کار پژوهشی اعتبار بیشتری بخشیده، را برای پژوهش انتخاب کردم. با این حال، محدودیتهای ذاتی تاریخ شفاهی مانند سوگیری ذهنی راویان نیز بهعنوان چالشی پذیرفته شده است. البته تاریخ شفاهی بهعنوان منبعی مکمل برای سایر منابع تاریخی مفیدند. این پژوهش با تمرکز بر عوامل اقتصادی و رجال کلیدی که در تصمیمگیریهای اقتصادی پهلوی نقش داشتند، طراحی شده است.
رئیس جعفری در ادامه افزود: دامنه مطالعهام را برای این پژوهش محدود به افرادی با پستهای کلیدی در سازمان برنامه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد محدود کرده و از میان مصاحبههای تاریخ شفاهی هاروارد، ۹ شخصیت برجسته اقتصادی از جمله بهمن آبادیان، ابوالحسن ابتهاج، علی امینی، و محمد یگانه را انتخاب کردهام چراکه این افراد به دلیل نقشهای کلیدی خود، دیدگاههای مهمی درباره عوامل اقتصادی فروپاشی پهلوی ارائه دادهاند. عوامل اقتصادی فروپاشی پهلوی از نگاه رجال آن دوره شامل افزایش بیرویه درآمدهای نفتی، بیانضباطی مالی، و غفلت از توسعه انسانی (بهمن آبادیان)، ضعف در برنامهریزی اقتصادی و ناتوانی در جذب نخبگان (علی امینی)، و فساد گسترده به همراه وابستگی اقتصادی به منابع خارجی (جعفر شریف امامی) بود. درآمدهای نفتی در دهه ۱۳۵۰، بهجای بهبود زیرساختهای انسانی، صرف پروژههای بزرگ فیزیکی شد که توزیع غیرعادلانه ثروت و بیانضباطی مالی را در پی داشت. تمرکز بر ساختوساز بهجای توسعه انسانی، به ضعف اجتماعی و اقتصادی منجر شد از این جهت سیاستهای اقتصادی دوران احمدینژاد شباهت زیادی به پهلوی داشت، بهویژه در زمینه مدیریت نادرست درآمد نفتی و نبود زیرساختهای مدیریتی مناسب اینگونه بود.
دکتر رئیس جعفری با بیان اینکه حکومت پهلوی دوم بیشتر بهدلایل داخلی دچار فروپاشی شد، نه انقلاب، به تشریح و در مقایسهای با فروپاشی حکومت صفویه پرداخت و گفت: فروپاشی پهلوی ماهیتی اقتصادی داشت و بیشتر ناشی از ضعفهای مدیریتی و ساختاری در بهرهبرداری از منابع بود تا عوامل اجتماعی! از این رو تاریخ شفاهی و استفاده از اسناد تکمیلی، ابزارهای مهمی برای درک عمیقتر و واقعبینانهتر دورههای تاریخی محسوب میشوند.
رئیس جعفری به تحلیل مسائل اقتصادی و سیاسی ایران در دوره پهلوی و تاثیرات آن بر شرایط کنونی پرداخت و اظهار داشت: ایران تنها با مسائل اقتصادی مواجه نبود بلکه بسیاری از کشورهای دیگر نیز با مشکلات مشابهی روبهرو بودهاند. از جمله رشد سریع درآمد نفتی و اینکه این درآمد باید به موازات توسعه اقتصادی، توسعه تشکیلات و نیروی انسانی ماهر هم باید مورد توجه قرار می گرفت در صورتیکه بیشتر بر توسعه فیزیکی و پروژههای چشمگیر تمرکز شد. به مسائلی مانند فساد در سیستم سیاسی و اقتصادی نیز یکی از دلایل اصلی فروپاشی اقتصادی ایران در آن دوران بود به طوریکه وجود یک نظام انگیزشی فسادپرور در سطوح بالای دولتی وجود داشت. فساد گسترده و بیاعتمادی مردم به دولت باعث شده بود که جامعه به یک جامعه فاسد و بیاعتماد تبدیل شود. بسیاری از افراد به این باور رسیده بودند که برای دستیابی به شغل یا موفقیت، باید ارتباطات ویژهای با دربار یا مقامهای دولتی داشته باشند. همچنین یکی دیگر از دلایل اصلی فروپاشی سیاسی و اقتصادی پهلوی، نبود مقاومت اخلاقی در برابر استبداد بود. شاه با خودکامگی و دخالت در امور اجرایی کشور، توانایی تصمیمگیری و استقلال نهادها را از بین برده بود. در این وضعیت، دولتها به کارگزاران شخصی شاه تبدیل شدند و استقلال از بین رفت. همچنین فساد بهطور گسترده در سطوح بالای دولت و در دربار و نهادهای مختلف نفوذ کرده بود.
در ادامه، دکتر رئیس جعفری به نقل قولی از عالیخانی « اگر در دام چرخ دور باطل بد و بدتر باشیم، میتوانیم قضاوت کنیم که کی بد بوده، ولی واقعیت این است که باید به ریشه مشکلات و عواملی که به وضعیت فعلی منجر شدهاند، پرداخت»، اشاره کرد و بیان داشت: برخی از شخصیتهای برجسته اقتصادی دوره پهلوی از جمله ابوالحسن ابتهاج که نقشی کلیدی در نظام برنامهریزی اقتصادی ایران داشت، از فساد و اتلاف منابع ملی در پروژههای سرمایهگذاری انتقاد داشتند اما شاه انتقاد ناپذیر بود و این امر باعث گستردگی ضعف ساختارهای حکمرانی شده بود. فساد گسترده در فرادست در سطوح بالا بود چراکه افرادی از روابط خاص خود با دربار برای رسیدن به موقعیتهای دولتی استفاده میکردند. علی امینی نیز معتقد بود شاه به اصلاحات ساختاری اعتقادی نداشت و در امور اجرایی کشور تا جزئی ترین مباحث دخالت میکرد این اقدامات باعث شده بود که دولتها نه تنها استقلال نداشته باشند، بلکه به کارگزار شخصی شاه تبدیل شود. مشکلات نهادی و بیاختیاری دولتها در برابر اراده شاه باعث بی نظمی شده بود از این رو اصلاحات واقعی تنها در صورتی امکانپذیر بود که نظام حکمرانی به درستی بازنگری و اصلاح میشد.
رئیس جعفری به اهمیت مصاحبههای عبدالمجید مجیدی و غلامرضا مقدم در زمینه اقتصادی اشاره کرد و افزود: غلامرضا مقدم، یکی از بهترین مصاحبههای اقتصادی را در هاروارد داشته است. مقدم که دکترای اقتصاد از دانشگاه استنفورد داشت، در سمتهای مختلفی چون معاون وزیر بازرگانی و معاون بانک مرکزی ایران فعالیت کرده بود. مقدم مشکلات اقتصادی کشور را در دهه ۴۰ شمسی از جمله کسری بودجه و تضعیف قانون اساسی و نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان اقتصادی از سوی شاه از علل فروپاشی می دانست. مقدم در خاطرات خود اشاره کرده بود که درآمد نفتی ایران در آن زمان به شدت افزایش یافته بود، اما با توجه به بالا رفتن هزینههای دولتی، این درآمدها برای جبران کسری بودجه کافی نبود. همچنین در سال ۱۳۵۰، گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور در سازمان برنامه تهیه شد که وضعیت مالی و اجتماعی کشور را در سالهای آینده بسیار نگرانکننده توصیف میکرد. این گزارش به دولت و شاه ارائه شد، اما با مخالفت شاه روبهرو شد. شاه در جواب به گزارشهای اقتصادی گفت که به مشکلات مالی توجه نمیکند و درآمد نفت در آیندهای نزدیک مشکلات مالی کشور را حل خواهد کرد.
رئیس جعفری در ادامه به خاطرات محمد یگانه، وزیر اقتصاد پیشین، اشاره کرد و گفت: یگانه در مورد نقش هویدا در تضعیف دولت و بیتوجهی به اولویتهای اقتصادی کشور صحبت کرده بود. وی به روایتی تلخ از آخرین دیدار خود با شاه اشاره کرد که در آن شاه پس از قیام ۱۷ شهریور دچار سردرگمی و ناراحتی شده بود.
رئیس جعفری به جمعبندیهایی از دوران پیش از انقلاب اشاره کرد که در آن به تحلیل واقعیات تاریخی و عدم پذیرش تفکرات کلیشهای پرداخته شده بود. برخی از مخالفان رژیم پهلوی در تلاش بودند تا همه چیز را سیاه نشان دهند، در حالی که در دوران سلطنت شاه کارهای بسیاری در زمینههای اجتماعی و اقتصادی انجام شده بود که ایران را تغییر داده بود. همچنین باید به نقش مردم در تعیین سرنوشت کشور و انکار تفکرات سادهانگارانه در تحلیل رویدادهای تاریخی توجه کرد. نگاه واقعبینانه و منصفانه به تاریخ ایران و تحلیل درست باید از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار گیرد.
علی اصغر سعیدی ، شاه و عدم توجه به نظرات کارشناسان
دکتر علی اصغر سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در این نشست به تحلیل و بررسی برخی از مسائل اقتصادی و سیاسی ایران و نقش شخصیتهای مهم در تاریخ معاصر ایران پرداخت و گفت: کتاب روایت یک فروپاشی به جزئیات مختلفی اشاره کرده است که نشاندهنده عمق و دقت بررسیهای این پژوهش است. از روایتها و بررسیهای تحلیلی در تحقیقاتی که به تاریخ معاصر ایران و تصمیمات اقتصادی و سیاسی آن دوران میپردازد، حائز اهمیت است. به طور مثال نوشتن چنین پژوهشهایی برای شخصیتهای مهم و تاثیرگذار در تاریخ ایران مثل آقای لاجوردی در عرصه اقتصادی و اجتماعی ایران مهم است، لاجوردی در زمینههایی چون ایجاد یک سیستم سازمانی در گروه صنعتی بهشت و تأسیس مرکز مطالعات مدیریت ایران نقش مهمی داشت. لاجوردی توانست شیوهای مشابه به آنچه که آلفرد استون در شرکت موتورز انجام داده بود، به کار گیرد و موجب حل اختلافات درون گروه و توسعه آن شود. علاوه بر این، تز دکتری لاجوردی که در آن به موضوع خودکامگی و جنبش کارگری در دهه ۱۳۲۰ پرداخته یکی از دستاوردهای مهم علمی است.
دکتر سعیدی به اهمیت استفاده از تقاطع و چک کردن روایتهای مختلف برای اعتبار علمی تحقیقات اشاره کرد و اظهار داشت: پژوهشگر در کتاب روایت یک فروپاشی، در تحلیل و مقایسه روایتهای مختلف از شخصیتها به خوبی توانسته از تکنیک تقاطع و چک کردن روایت ها بهره ببرد و این امر موجب غنای بیشتر تحقیق شده است. از این رو گزارههای خبری که از سوی افراد در دورههای مختلف تاریخی منبعی ارزشمند برای پژوهشگران محسوب می شوند.
دکتر سعیدی سپس به تحلیل وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران در دهههای مختلف و به ویژه به نقش شاه در تصمیمگیریهای اقتصادی اشاره کرد و بیان داشت: شاه در تصمیمگیریها کمتر به مشاورههای دیگران توجه میکرد و این موضوع مشکلات زیادی برای اقتصاد ایران ایجاد کرد. سیاستهای اقتصادی شاه مانند کنترل قیمتها و نقش دولت در بازار باعث شد که شاه به عنوان یک شخصیت خودکامه تلاش کند منابع مالی کشور به سمت اهداف خودش هدایت شوند.
دکتر سعیدی با اشاره به رابطه نزدیک بین دولت و بازار در ایران اظهار داشت: شکلگیری بازار و توسعه بخش خصوصی در ایران، در ارتباط تنگاتنگ با شکلگیری دولت بوده است به ویژه در دهههای ۳۰ و ۴۰ تأثیر دولت بر توسعه بازار و رشد بخش خصوصی افزایش یافته بود و در همین زمان اتاق صنعت و سندیکاهای مختلف نیز تاسیس شدند. همچنین تحلیلهای مختلفی از رویدادهای تاریخی نظیر تاسیس ذوبآهن و مخالفتهای اقتصادی برخی از شخصیتها مانند آقای مقدم و آقای ابتهاج با این پروژه وجود دارد که این شخصیتها به دلیل نداشتن چشمانداز سیاسی، طرح تاسیس ذوبآهن را به عنوان یک پروژه اقتصادی ناکارآمد میدیدند. اما رویکرد سیاسی به این پروژه، در نهایت منجر به موفقیت آن شد و پروژه ذوبآهن به عنوان یک پروژه ملی و کلان در نظر گرفته شد. در خصوص تحلیلهایی که در زمینه شخصیت شاه و تصمیمات اقتصادی او وجود دارد، بررسی نگرش شاه به مسائل اقتصادی، به ویژه سیاستهای نفتی و تأثیر آن بر اقتصاد کشور دارای اهمیت است چراکه شاه به دلیل احساس تهدیدات امنیتی، بیشتر تمایل داشت که مداخلات اقتصادی را در قالب سیاستهای مختلف انجام دهد و در این راستا با بیتوجهی به واقعیتهای اقتصادی کشور، سیاستهای خود را دنبال میکرد. این امر موجب شد که شاه به رغم داشتن درآمدهای نفتی، سیاستهای اقتصادی ناکارآمدی را پیگیری کند. از این رو انجام تحقیقات در زمینههای تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران با تأکید بر جامعه شناسی اقتصادی حائز اهمیت است تا با بررسی های دقیقتر تصمیمگیریهای اقتصادی در دوران شاه و تحلیل ریشههای ساختاری آن، بتوان درک بهتری از وضعیت اقتصادی ایران در آن دوران و عوامل موثر بر آن داشت. این تحقیقات میتواند به محققان و پژوهشگران کمک کند تا ابعاد مختلف تاریخ معاصر ایران را از دیدگاههای مختلف، به ویژه از منظر جامعهشناسی اقتصادی و سیاسی، بررسی کنند. بنابراین پژوهشهای بیشتری در زمینه تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران باید انجام شود و به نقش سیاستگذاریهای اقتصادی در ایجاد وضعیت کنونی توجه بیشتری صورت گیرد محققان بایستی توجه خود را به تحقیقات جامعهشناسی اقتصادی سیاسی معطوف کنند تا ابعاد بیشتری از تصمیمگیریهای اقتصادی و تأثیرات آنها بر جامعه ایران روشن شود.
نقش روش های ذهنی در تفسیر رویدادهای تاریخی
دکتر رئیس جعفری در پایان مباحثشان اشاره کرد که بسیاری از تحلیلها و برداشتهای ما از تاریخ به خاطر روشهای ذهنی ما شکل میگیرد و ممکن است در هر دوره، تاریخ به شیوهای متفاوت تفسیر شود. برای مثال، ممکن است در یک دوره زمانی خاص، افراد به رخدادهای تاریخی خاصی توجه بیشتری کنند و این تفسیرها بر اساس تصورات ذهنی آن افراد از جهان و زمانه خود شکل بگیرد. یکی از دلایل این تفاوتهای تفسیر تاریخ، تفاوت در «صافی» ذهنی تحلیلگران است. به عنوان مثال، تحلیلگران در هر دورهای ممکن است به مسائل خاصی توجه کنند که در دورههای دیگر کمتر مورد توجه بوده است. این مسئله را به طور خاص می توان در مورد تفاسیر مختلف قرآن در دورههای زمانی مختلف مثال زد، که هر دورهای به نوعی با فیلتر خاص خود، قرآن را تفسیر میکند. از این رو مصاحبههایی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی با برخی از شخصیتهای سیاسی ایران انجام شده، در بازه زمانی خاصی جمعآوری شدهاند و بر اساس شرایط و سیاستهای روز آن دوره، روایتهای متفاوتی از افراد گرفته شده است. بنابراین با توجه به اینکه این مصاحبهها معمولاً در دورههایی انجام شدهاند که افراد تحت تأثیر وضعیت سیاسی و اقتصادی خاصی بودند و ممکن است که با گذشت زمان، برداشتها و روایتها از آنها تغییر کرده باشد. به طور مثال سیاستگذاران و مقامات ایران در آن دوره، بهویژه افرادی همچون آقای یگانه، آقای مقدم و دیگر سیاستمداران، با دانش روز و تئوریهای علمی مرتبط با توسعه آشنا بودند، ولی در روایتهای خود بیشتر به شیوههای اجرایی و چالشهایی که در پیادهسازی آنها داشتند، پرداختهاند.
رئیس جعفری سپس به روش جمعبندی و تحلیل خود از تاریخ ایران پرداخت. او توضیح داد که تحلیلهای مختلفی از تاریخ ایران ارائه شده است، اما برخی از وقایع و نتایج تاریخی بهویژه در دوره پهلوی دوم، تحت تأثیر تصمیمات فردی شاه قرار داشت. او توضیح داد که شاه در ابتدا، با احترام به نهادهای قانون اساسی شروع به کار کرده بود، اما در نهایت به یک حاکم مستبد تبدیل شد که در تصمیمات خود بهطور عمده به تنهایی عمل میکرد. شاه در دوران خود، بهویژه در سالهای پایانی، از مشروطهخواهی به یک سیستم استبدادی حرکت کرد و به جای آنکه به مشورت با نهادهای مختلف بپردازد، تمامی تصمیمات را شخصاً اتخاذ میکرد. این تغییرات در ماهیت حکومت، به مرور زمان و در پی افزایش درآمدهای نفتی و قدرت شخصی شاه، منجر به نارضایتی گستردهای شد که در نهایت به انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی نظام پهلوی منتهی شد.
رئیس جعفری به این نکته اشاره کرد که پژوهشهای تاریخی در نهایت باید به تحلیلی دقیق از عوامل مختلف در یک دوره خاص بپردازند و این تحلیلها باید بهطور مستمر با توجه به تغییرات زمان و شرایط به روز رسانی شوند. برداشتهای تاریخی ممکن است در هر دوره متفاوت باشد، اما این تحلیلها بیشتر بر اساس توالی و تأثیرات تاریخی است که در هر دوره از تاریخ و بر اساس شرایط زمانی آن شکل میگیرد.
دکتر سعیدی نیز در پایان مباحث خود، به چند نکته مهم در مورد روششناسی تحقیقاتی و تاریخ شفاهی اشاره کرد و گفت: در تحقیقات کیفی، بهویژه در تاریخ شفاهی، باید تا زمانی که به اشباع نظری برسید، مصاحبهها ادامه یابند. این بدان معناست که مصاحبه باید به حدی پیش رود که سوالات اصلی شما پاسخ داده شوند و روایتهای جدید و بیربط به موضوع مورد تحقیق پیدا نشود. اشباع نظری به این معناست که اطلاعات جدیدی از مصاحبهها به دست نیاید که به پیشبرد موضوع کمک کند. نقدی که به یک کتاب یا تحقیق، بهویژه کتابهایی که در زمینه تاریخ شفاهی نوشته می شود، این است که نباید فقط بر اساس روایتهای یک نفر یا چند نفر از افراد خاص نتیجهگیری کرد. به عنوان مثال، در مورد کتابهایی که درباره افراد خاصی مانند اکبر لاجوردی نوشته میشود، محقق باید مصاحبههایی با افراد مختلف از جمله اعضای خانواده، همکاران و دیگر افرادی که با موضوع مورد نظر در ارتباط بودهاند، انجام دهد تا تصویری جامع و کامل به دست آورد. او همچنین اشاره میکند که روایتها میتوانند ناقص یا حتی تحریف شده باشند، بنابراین باید این نکات را در تحلیلها و نقدها مد نظر داشت. همچنی تاریخ شفاهی نباید به معنای بازجویی یا فشار به فرد باشد، بلکه باید بهگونهای باشد که فرد مصاحبه شونده بتواند آزادانه و با راحتی خاطرات خود را بیان کند. محقق باید به فرد اجازه دهد که روایت خود را بدون ترس یا تعصب بیان کند و محقق باید رویکردی حرفهای و بیطرفانه داشته باشد.
در پایان، دکتر سعیدی بر اهمیت شیوههای تاریخ شفاهی و مصاحبه با افراد مختلف از زوایای مختلف تأکید کرد. این روشها کمک میکنند تا محقق بتواند به حقیقتهای بیشتری دست یابد و روایتهای متنوعتری از یک موضوع خاص را جمعآوری کند. این روش، بهویژه در تاریخنگاری و تحلیلهای اجتماعی، میتواند دیدگاههای عمیقتری از وقایع ارائه دهد.
بیشتر بخوانید:
شاه بیت سقوط پهلوی چه بود؟/ شاه درک نکرد کودتای ۲۸ مرداد تنها یک واقعه نیست
شاه: بدون من اروپا پس از سه ماه خواهد مرد!/ ایران تجزیه میشود
فروپاشی رژیم پهلوی در گفتوگوی ست نیوز با مشاور شاه
۲۱۶۲۱۶