میزان ثبت نام دانش آموزان در مدارس ابتدایی در ژاپن از ۳۰ درصد در سالهای دهه ۱۸۷۰ به ۹۰ درصد در سال ۱۹۰۰ افزایش یافت.
ژاپن؛ بعد از دو قرن انزوای مطلق در دورانی موسوم به اِدو، که درهای خود را به روی جهان بسته بود و با هیچ کشوری ارتباط نداشت، ناگهان در سال ۱۸۶۸ میلادی برابر با ۱۲۴۷ خورشیدی، در اثر تغی..
میزان ثبت نام دانش آموزان در مدارس ابتدایی در ژاپن از ۳۰ درصد در سالهای دهه ۱۸۷۰ به ۹۰ درصد در سال ۱۹۰۰ افزایش یافت.
ژاپن؛ بعد از دو قرن انزوای مطلق در دورانی موسوم به اِدو، که درهای خود را به روی جهان بسته بود و با هیچ کشوری ارتباط نداشت، ناگهان در سال ۱۸۶۸ میلادی برابر با ۱۲۴۷ خورشیدی، در اثر تغییر و تحولات گسترده ای موسوم به انقلاب میجی، درهای خود را گشود و اصلاحات اساسی را در راستای مدرن سازی و پیشرفت کشور آغاز کرد و به گواه تاریخ، در عرض مدتی نه چندان طولانی در اوایل قرن بیستم به یک قدرت صنعتی و اقتصادی بزرگ تبدیل شد. چند مثال:
نظام آموزشی در سراسر کشور به کلی دگرگون شد به شکلی که به عنوان مثال میزان ثبت نام دانش آموزان در مدارس ابتدایی از ۳۰ درصد در سالهای دهه ۱۸۷۰ به ۹۰ درصد در سال ۱۹۰۰ افزایش یافت.
اولین قطار راه آهن در ژاپن در سال ۱۸۷۲ افتتاح شد و اولین قطار زیرزمینی توکیو در سال ۱۹۲۷ آغاز بکار کرد. ژاپن کشوری کوهستانی است و به طور منطقی تونل در زمینه راهسازی در آن کشور اهمیت زیادی دارد. تعداد تونل های حفر شده در سراسر کشور در حدود یازده هزار تونل و طول مجموع این تونل ها به حدود پنج هزار کیلومتر بالغ می شود. برای این که رقم را بهتر تصور کنید این مسافت، چهار برابر فاصله تهران تا بندر عباس است.
روزی که پای من به ژاپن باز شد
در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم، ژاپنی ها در طول چند دهه قبل از آن به اندازه ای کار کرده بودند که تمامی آگاهان به امور این کشور می گفتند: "امروز در ژاپن چیزی به نام طرح توسعه عمرانی وجود ندارد! این کشور در زمینه توسعه، مطلقا اشباع شده است، در سراسر ژاپن هر کاری که در حوزه عمران نیاز بوده، بطور تمام و کمال انجام شده و به پروژه جدیدی احتیاج نیست … نیازی به پل، تونل، جاده، راه آهن و هیچ گونه زیرساخت تازه ای نیست …"
چگونه کشوری که فاقد یک حکومت مرکزی مقتدر و منسجم بود و مردم از فقر، گرسنگی و نا امنی فراگیر و گسترده ناشی از عدم حاکمیت قانون، نظام حکومتی ناپایدار، هرج و مرج و بی نظمی رنج می بردند، طی فقط چند دهه کار و کوشش جمعی از طریق انجام اصلاحات ساختاری، ریشه های تمدن و توسعه را چنان بنا نهاد که سطح امنیت و رفاه اجتماعی، و نیز نظم و ثبات سیاسی به بالاترین حد ممکن ارتقا یافت؟ ژاپن در این زمینه یک الگوی نمونه و کم نظیر در سراسر دنیا تلقی می شود.
این واقعیتهای آماری غیرقابل انکار، شگفتی مرا بیشتر کرد، چطور چنین چیزی ممکن است؟ هر ژاپنی در طول مدت زمانی که از نعمت "حیات" برخوردار بوده چقدر در این فرآیند توسعه کشورش سهم داشته است و من چقدر در سهم کشورم داشته ام؟