اکثر راهبردهای پرندهها ریشه در ژنتیک آنها دارند. پرندهها میل به مهاجرت را از والدینشان به ارث میبرند و مسیر و فاصله پرواز آنها عمدتاً ژنتیکی است
غزال زیاری: هر سال، میلیاردها پرنده در سراسر جهان مهاجرت میکنند و هزاران کیلومتر را برای رسیدن به مقاصد فصلیشان میپیمایند. بعضی از گونهها، مثل پرست..
اکثر راهبردهای پرندهها ریشه در ژنتیک آنها دارند. پرندهها میل به مهاجرت را از والدینشان به ارث میبرند و مسیر و فاصله پرواز آنها عمدتاً ژنتیکی است
غزال زیاری: هر سال، میلیاردها پرنده در سراسر جهان مهاجرت میکنند و هزاران کیلومتر را برای رسیدن به مقاصد فصلیشان میپیمایند. بعضی از گونهها، مثل پرستوی دریایی قطبی، در طول زندگیشان آنقدر مسافت طی میکنند که اگر مجموع مسافت طی شده در مهاجرتهای آنها را با هم جمع بزنیم، معادل رفتوبرگشت تا ماه خواهد بود.
اما سؤالی که در این میان مطرح میشود این است: پرندهها در آغاز چنین سفرهای شگفتانگیزی، چگونه مسیر درستشان را پیدا میکنند؟
جعبهابزار حسی پرندگان
پرندهها برای مسیریابی به مجموعه پیچیدهای از حواس متکی هستند؛ برخی از این حواس برای ما آشنا به نظر میرسند و برخی دیگر هنوز ورای درک انسان هستند. میریام لیدوگل، مدیر مؤسسه تحقیقات پرندگان در آلمان، دراینباره توضیح داد که پرندهها از نشانههای متنوعی برای حفظ جهت مهاجرتیشان استفاده میکنند. حواس مورداستفاده پرندهها در مهاجرتهایشان بدین ترتیب است:
-
بینایی و بویایی:
پرندههایی که یک بار مهاجرت کرده باشند، معمولاً نشانههای زمینی مثل رودخانهها یا رشتهکوهها را به خاطر میسپارند؛ اما پرندههایی که از روی سطح آب پرواز و مهاجرت میکنند، نشانههای کمتری برای به ذهن سپردن دارند و به همین خاطر بیشتر به حس بویایی متکی میشوند. در یکی از پژوهشهایی که در این رابطه انجام شد، مشخص گردید که وقتی راههای بویایی کبوتر دریایی مدیترانهای مسدود شود، این پرنده برای پرواز بر فراز خشکی به مشکلی برنمیخورد ولی بر روی آبها سردرگم میشود.
-
خورشید و ستارهها:
پرندههایی که روزها پرواز میکنند، از "قطبنمای خورشیدی" بهره میبرند؛ ترکیبی از موقعیت خورشید در آسمان و ساعت درونی بدن پرندهها (ریتم شبانهروزی) در این مسیر به کمک آنها میآید. گاهی نور مصنوعی باعث ایجاد اختلال در ریتم شبانهروزی پرندهها میشود و همین منجر به مختل شدن جهتیابی آنها خواهد شد.
اما اغلب پرندهها شبها مهاجرت میکنند و در این حالت از "قطبنمای ستارهای" بهره میبرند. آنها موقعیت ستارههای اطراف قطب آسمانی که تقریباً با ستاره قطبی همراستاست را یاد میگیرند.
-
میدانهای مغناطیسی
وقتی آسمان ابری است و خورشید و ستارهها دیده نمیشوند چه خواهد شد؟ اینجاست که توانایی شگفتانگیز پرندهها یعنی "گیرنده مغناطیس" وارد عمل میشود. این حس، این امکان را برای پرندهها فراهم میکند تا میدان مغناطیسی زمین که توسط فلزات مذاب در هسته سیاره ایجاد میشود را درک کنند.
پژوهشها حکایت از آن دارند که تغییر میدان مغناطیسی باعث اختلال در توان کبوترها برای بازگشت به خانه میشود.
دو نظریه اصلی دراینباره وجود دارد:
- مولکول کریپتوکروم در شبکیه چشم پرندهها که نسبت به میدان مغناطیسی واکنش نشان داده و برای عملکردن نیازمند نور آبی است.
- ذرات مگنتیت در منقار پرندهها که با پایانههای عصبی مرتبطند و میتوانند شدت میدان مغناطیسی را به مغز منتقل کنند.
-
نور قطبیشده
علاوه بر این، پرندهها میتوانند نور قطبیشده که هنگام پراکندگی نور خورشید در جو زمین شکل میگیرد را تشخیص دهند. این توانایی حتی در روزهای ابری هم به آنها کمک میکند تا جای خورشید را بیابند.
کنار هم گذاشتن سرنخها
پرندهها هم مثل انسان که در تاریکی از دستش برای یافتن مسیر کمک میگیرد، در شرایط مختلف از حسهای متفاوتی استفاده میکنند.
به گفته لیدوگل، پرندهها نشانههای قطبنمایی را با هم ترکیب میکنند و اهمیت هر نشانه در شرایط مختلف تغییر میکند. مثلاً گیرنده مغناطیس پرندهها در زمان طوفان یا فعالیت شدید خورشیدی چندان کارآمد نیست.
درنهایت، همه این راهبردها ریشه در ژنتیک دارند. پرندهها میل به مهاجرت را از والدینشان به ارث میبرند و مسیر و فاصله پرواز آنها عمدتاً ژنتیکی است. پژوهشگران همچنان در حال بررسی ژنهای دخیل در این فرایند هستند.
این شناخت برای حفاظت از پرندهها اهمیت ویژهای دارد. بهویژه با در نظر داشتن این موضوع که تلاشهای انسان برای جابهجایی یا بازگرداندن پرندهها به زیستگاههای جدیدشان اغلب موفقیتآمیز نبوده؛ نتایج یک پژوهش انجامشده حاکی از آن است که در ۴۵٪ موارد، پرندهها محل جدید را ترک کردهاند.
پیتر هور استاد دانشگاه آکسفورد در این رابطه گفت: «دلیل اصلی این است که پرندهها ناوبرهای فوقالعادهای هستند و اگر جابهجا شوند، دوباره به نقطه قبلی برمیگردند.»
منبع: livescience
۲۲۷۲۲۷