عباس عبدی که اصل اصلاحطلبی را نفی سیاست ستیز میداند معتقد است که اصلاحطلبان در دورهی اول ریاست جمهوری خاتمی نتوانستند بر این اصل پایبند بمانند و به طرف مقابل پالسی دادند که خنجر ستیز از نیام بکشند.
کیاوش حافظی: در انتخابات ۷۶، طرفداران سیدمحمد خاتمی ابدا فکرش را نمیکردند که «دوم خرداد» به نام آ..
سیاستمداران اصلاحطلب محدودیتهای جدی دارند، اما اندیشه اصلاحات پایدار است
* بحث بازسازی حرکت اصلاحات را مطرح کنیم. آیا باور دارید جنبش نوینی از اصلاحات قابلیت ظهور دارد یا این جریان میتواند خود را با شرایط جدید هماهنگ سازد؟
گاهی نسل جوانتر – آنانی که یک یا دو دهه از من کوچکترند – برای مشورت پیش من میآیند. توصیهام به آنها این است که ما را رها کنند و شروع کنند به ساختن آینده خود. اگر زبان مشترک و تجربیات همسو دارید، دست در دست هم پیش بروید. به باور من، اندیشه اصلاحات هرگز از بین نمیرود – این نکتهای حیاتی است. اما گروههای فعلی اصلاحطلب، از فعالان دوم خرداد تا کارگزاران سازندگی، دیگر کارایی سابق را ندارند.
امیدواری اصلی من به نسل تازهای است که در فضای دیجیتال فعال است، رویکردی مداراجویانه دارد و تحمل بیشتری نشان میدهد. آنها دریافتهاند که رویارویی و حذف رقیبان راه به جایی نمیبرد. من به این نسل نو بیشتر اعتماد دارم. ما سخنگویان و نویسندگان فعلی، تنها میخواهیم مشعل را به دستانی توانا بسپاریم. ما که دیگر از روزگار جوانی گذر کردهایم.
سیستم سیاسی ذاتاً دگرگونشدنی است
* به نظر شما آیا این نسل میتواند ساختار حکومتی را دگرگون کند؟
خود سیستم ناگزیر تغییر خواهد کرد. نه فقط این حکومت، بلکه هیچ نظامی پایدار و تغییرناپذیر نیست. معمولاً این تصور اشتباه وجود دارد که نظامهای سیاسی انعطافناپذیرند. آنها این باور را ترویج میکنند تا به مخالفان بگویند “تلاشتان بیثمر است”. میخواهند القا کنند که موقعیتشان تزلزلناپذیر است. اما در واقعیت چنین نیست. وقتی ببینند امکان تداوم ندارند، ناچار به انعطاف میشوند. آیا سال پیش تصور میکردید رویدادهای امسال رخ دهد و به اینجا برسیم؟ مطمئنم اگر کسی پیشبینی میکرد، باور نمیکردیم و میگفتیم محال است. اما امروز میگوییم طبیعی بوده است.
شش ماه قبل کسی گمان نمیبرد مذاکرات آغاز شود
همان “امکانناپذیرها” امروز واقعیت یافتهاند. از باز شدن فیلترها تا تحولات حجاب، بازیگران داخلی نظام، دیپلماسی خارجی و رسانهها – با آرمانهایمان فاصله زیادی داریم. اما همین گامهای کوچک هم ارزشمند است. باید بتوانیم این پیشرفتها را تثبیت کنیم. اگر یک سال در این مسیر حرکت کردهایم، میتوانیم امیدوار باشیم سال آینده نیز شاهد تحولات مشابهی باشیم. تقریباً یقین دارم شش ماه پیش همه تصور میکردند ایران وارد گفتگو نمیشود، اما شد.
هیچ نظامی تغییرناپذیر نیست. اصلاحات نیز راهکار گریزناپذیر ایران برای رسیدن به تفاهم ملی و خروج از بنبست کنونی است.
ناامیدی سودی ندارد
* به عنوان جمعبندی، اگر نکته پایانی دارید…
میدانم امیدواری در این سرزمین دشوار است. اما اعتقاد راسخ دارم که ناامیدی جز تخریب روحیه خودمان و ناتوانی در بهبود شرایط ثمری ندارد. اگر باور کنم به بیماری لاعلاجی مبتلا و محکوم به مرگ هستم، برای نجات تلاشی نمیکنم. اما اگر امید داشته باشم، خواهم جنگید. تنها آرزوم این است که جامعه ایران کمتر به گذشته بنگرد. هر بار که به عقب برمیگردیم، خاطرهای برای مرور داریم. بهتر است نگاهمان به فردا باشد و از منطق تقابل فاصله بگیریم. شاید بتوانیم بهتر همدیگر را درک کنیم. وقتی در موضع مقابله باشم، حتی نقاط قوت شما را ضعف میبینم، چه رسد به کاستیهایتان.
پس بیایید کمی بیشتر به یکدیگر اعتماد کنیم. این کار به آرامش درونی خودمان کمک میکند. امیدوارم سال آینده نیز زنده باشیم و اینجا گرد هم آییم تا ببینیم در اردیبهشت ۱۴۰۵ در چه وضعیتی هستیم.
اگر امیدوار نباشیم، چه به دست میآوریم؟ من سال گذشته امید داشتم. به همین دلیل وقتی در ۲۰ خرداد اعلام شد آقای پزشکیان تأیید صلاحیت شده، بیدرنگ از او حمایت کردم. فکر میکنم تصمیم درستی بود – نه به این خاطر که من گرفتم، بلکه چون بر اساس وجدان و اخلاق عمل کردیم. هنوز چالشهای بسیاری پیش رو داریم.
گاهی فکر میکنم با آمدن دیگران چه تحولاتی میتوانست رخ دهد که محقق نشد. حداقل میتوانیم خوشحال باشیم که رئیسجمهوری داریم تا بتوانیم از او انتقاد کنیم. در برخی جلسات به شدت از مسئولان انتقاد میکنم و آنها بدون واکنش منفی گوش میدهند. این بسیار ارزشمند است. اینکه بتوانید آزادانه عقیده خود را بیان کنید. به نظرم نباید از نقد کردن واهمه داشت. امیدوارم مسئولان صادق باشند و مردم نیز همراهی کنند تا از برخی بحرانهای اساسی عبور کنیم.