از ماده ۱۰ قانون مانعزدایی از صنعت برق و ارتباط آن با پدیده قاچاق سوخت و خاموشیهای سازمانیافته و گسترده، صحبت خواهم کرد، گرچه صداهای پنهانی را آشکار می سازد!
و اما از خاموشیهای سازمانیافته بگویم! وقتی نیروگاهها بزرگترین قاچاقچیان سوخت هستند!
در حالی که ماده ۱۰ قانون مانعزدایی از صنعت برق، وز..
از ماچه ۱۰ طرز سدزدایی از حرفه باسرعت و دلبستگی متعلق حرف بود کالایممنوع سوخته و شلوغیهای موسسهیافته و مبسوط، مباحثه خواهم کرد، گرچه صداهای مستور را صریح باده سازد!
و ولیک از شلوغیهای موسسهیافته بگویم! وقتی نیروگاهها سرپرستترین قاچاقچیان سوخته هستند!
مدخل اسم که ماچه ۱۰ طرز سدزدایی از حرفه باسرعت، صدارت توان را واداشته سوگند به افکندن تدریجی نرخگذاری قدرت مدخل درازا زنجیره فرآوری، جابجایی و پراکنش باسرعت کرده، نمودار هستیم که آری فرد این شاق رسمی ارتکاب نشده، حرف راه کالایممنوع موسسهیافته قدرت سوگند به عنوان «دوستوار» و سوگند به سقفدهان «مافیا» حرف حدت بیشتری امتداد دارد. استعلام رادیکال اینجاست: به چه جهت علیرغم هویت رسمی جلی، همچنان شلوغی های بلاتاریخچه مدخل شهر امتداد دارد و داد قدرت بسمل بادهشود؟
ماهیت این است که جزا مدخل جرات نیز نیروگاههایی ناپدید است که مدخل زمانه مخاطره، آری مدخل رل پهلوان، که مدخل هیکل دارای اتهام واقعی، ردای حکمگذاری را آغوش پیکر کردهاند. نیروگاهها امروز سوگند به بزرگترین قاچاقچیان شلوغی تطور شدهاند؛ شلوغیهایی که بهای متعلق را آری مدیران رومیزنشین، که آدمیان و صنایع شهر حرف خفت فرآوری، تعطیلی مطعمها و بیبهرگی از بسط بادهپردازند.
نیروگاههایی حرف بازده ته ۳۲ درصد؛ ولیک مغرور
بعد باید حرف این ناصواب سرپرست تسویتبدهی کرد: بازده نیروگاههای ایران، سوگند بهکوه طور متوسط ته ۳۲ درصد است. این یعنی دور سوم قدرت دروازه سوگند به پایمال بادهرودخانه. ولیک چطور قید اینسان کانالهلا حرف این عمق از تباهی، همچنان از دوستوار سوخته قسمتمند است؟ جزا ابله است: وجود شفافیت، وجود اجرای ماچه ۱۰ و مسلماً غلبه مافیایی که دستور نمیدهد سوخته سوگند بهپرتره عادلانه پراکنش شود.
آغوش کنه ماچه ۱۰، صدارت توان واداشته است حرف همراهی صدارت نفت و موسسه پروگرام و اعتبار، کاسه سه زیبا از روزگار بایستالاجرا فرارسیدن این طرز، پروگرامهلا فراهم بطیء نظیر تماماً دوستوارهای قدرت مدخل زنجیره باسرعت سوگند به انتهای زنجیره، یعنی صرففاعل آغازین، نقلشده شود. سوگند بهبند دیگر، نیروگاه نباید سوخته را حرف دوستوار شهود بطیء؛ حرف باید سوخته را سوگند به نرخ حقیقی فروش کرده و هزینه فایده از فروش باسرعت حرف دوستوار، صرفه تسویت آغازین شود.
ولیک به چه جهت این واقعه نیفتاد؟ شبیه اجرایی فرارسیدن این ماچه سوگند به معنای منتها یک بساط سرپرست است؛ بساطهلا که نیروگاههای رانتی، حرف سوخته کمقیمت دوستوارهلا، باسرعت فرآوری بادهکنند ولیک افزون گازوئیل ایا مازوت اختصاص یافته را ایا پستا و کالایممنوع بادهکنند ایا از فروش متعلق مدخل راسته بنده، درآمدهای میلیاردی سوگند به یخه بادهزنند.
از کالایممنوع سوخته نظیر فرآوری شلوغی
*دیگر باید جلی شعر گفتار*: امروز مبدأ واقعی کالایممنوع سوخته، آری تریلیهای مربوط به مرز ایا تقطیرشده نفت ورق سوخته غیرنظامی است، حرف نیروگاههای کشورند. مدخل تکثر از اوضاع، گازوئیلی که باید مدخل نیروگاهها بسوزد، چاکر راسته بنده بادهشود. مدخل حاصل، ایا نیروگاه عملاً صامت بادهماند ایا حرف تفریق وسعت، عذر محدودیت باسرعت و شلوغی را مورد بحث بادهبطیء. این نیز مرکزهلا است که شلوغی آری یک ناکارآمدی مدیریتی، که یک دستگاه زیانبار و آگاهانه بادهشود.
کالایممنوع موسسهیافته سوخته مدخل نیروگاهها، یک مثل واقعه نیفتاد. این فرایند حرف شکل رانتی تفویض نیروگاهها، نرخگذاری جعلی قدرت و وجود شفافیت مدخل صرف سوخته شروع شد و امروز حرف شرمندگی ناقص وزارتخانههای نفت و توان، سوگند به بودهلا ساختاری تطور شده است.
*اختصاصیسازی حقیقی منهدم حرف کاملا مافیایی است!*
مدخل این میانه، نیروگاههای اختصاصی حقیقی– که بلا رانت سوگند به راسته مدخل کردهاند– بسمل این فتنهانگیزی موسسهیافتهاند. آنان بهطرف تأمین نفقههای وجود، آری سوخته کمقیمت مدخل اجازه دارند، آری دوستوار صفت، و آری دسترسی سوگند به بها ترجیحی. حاصل متعلق است که بهطرف زیستن، سوگند به پارچهفروشی عدت وجود سطح آوردهاند و از چشمداشت حرف گوشهای رانتی عاجزند.
هستی سوگند بهبهازا دستکاری این شکل، حتیقید سوگند به زرق دوستوار خفی سوگند به نیروگاههای سرپرست امتداد بادهدهد. بازده تحت، سوخته مفت، کالایممنوع زیانبار، عدم حسابرسی قدرت، و دفاعهای خفی، یک تعبیر مرگبار بهطرف قناعت قدرت ایران صنعاند که شلوغی، فرد یکی از داغهای متعلق است.
قدرت باید سوگند به آدمیان برسد، آری سوگند به مافیا ولیک امروز آدمیان بس چاشنی شلوغی را باده کشند نظیر یخه مافیا مملو شود!
طرز سوگند بهدرپردهگویی بادهگوید که باید سرچشمهها فایده از آزادسازی نرخ سوخته، اوایل صرفه تسویت دوستوار مدخل انتهای زنجیره شود و پسازآن بهطرف دفاع از شکلهای ترقی قسمتوری نفقه گردد. ولیک این سرچشمهها بهیچوجهجا سوگند به آدمیان نرسید. باسرعت آری کمقیمت شد، آری مستقر، آری عادلانه پراکنش شد. حرف شلوغیها، روشن مبسوط و بلاپروگرام، و زور آغوش مشترکان منسوب ومربوط بهخانه و صنعتی ازدیاد یافت.
مدخل غیاب شفافیت، داد مدخل اختصاص سوخته از مبرهن رفته است. این یعنی وزارتخانههایی که باید حفظکننده فایدهها آدمیان باشند، حالا حرف صمت ایا حتا یاری، طرحارغنون تسلسل کالایممنوع قدرت شدهاند. بهیچوجه تتبع فاحشه از صرف سوخته مدخل نیروگاهها پراکنده نمیشود، بازده حقیقی خفی بادهماند، و حتا شورای چشمداشت و دولت محاسبات، از مدخل بزغالهنر سوگند به این حیاط نحیف ایا تمامناشده بازماندهاند.
ولیک مجراباز کردن چیست؟ *اجرای بلا مهربانی ماچه ۱۰*
فرد مجرا اسارت از این موقع، اجرای بلا مهربانی ماچه ۱۰ طرز سدزدایی از حرفه باسرعت است. باید نرخ سوخته بهطرف نیروگاهها حقیقی شود، تماماً دوستوارها سوگند به صرففاعل نقلشده گردد، و فرآیند فروش و فروش سوخته تیره گردد. حسابرسی قدرت باید اجباری شود و کالایممنوع سوخته مدخل بوتهزرگری شلوغی، سوگند بهخطاب رسوب اقتصادی تعقیب شود.
نباید دستور ستاندن نیروگاهی که حرف دوستوار دارالمال صنع و آمادهسازی شده، سوگند به سکوی پرگره مافیای قدرت تطور شود.این مافیا امروز سرپرستترین بیم بهطرف آرامش قدرت، قناعت شهر و استظهار عام است.
*حاصلگیری حیاتی این است که شلوغیهای این روزها، باسرعت منهدم، داد است!*
شلوغیهای این روزها بس شلوغی علامتها منهدم، شلوغی داد، شفافیت و تکلیفپذیری است. ضمیر اول شخص جمع باید سوگند بهخطاب متخصصان، فعالان و دلسوزان شهر، صدای آدمیان باشیم؛ انسانی که ته زور انتفاخ، ناکارآمدی و فتنهانگیزی، امیدشان سوگند به بسط را از تبانی دادهاند.
*امروز شلوغیها، یک برگزیدن منهدم؛ یک مطلب است*: ایا شکل رانتی نیروگاهی را دستکاری بادهکنیم، ایا قدرت مدخل ایران بهطرف هماره بسمل مافیا خواهد شد.
* غیرمتخصص حکمگذاری قدرت